مردم و بنزین سهمیهای
۱۳۸۶ تیر ۲۱, پنجشنبهبه نظر میرسد طرح سهمیه بندی بنزین، اجتناب ناپذیر بوده چون به گفته کارشناسان اگر دولت جمهوری اسلامی به همین روال ادامه میداد، میبایست در سال جاری حدود ده میلیارد دلار دیگر سوخت وارد کشور میکرد. این سوخت ارزان، بی مبالاتی در مصرف را دامن میزد و از جمله آلودگی هرچه بیشتر کلانشهرها را موجب میشد. از قاچاق بنزین ارزان به کشورهای مجاور بگذریم که خود داستان دیگری است.
طی چند هفته ای که از آغاز این طرح میگذرد، به اندازه کافی تحلیل سیاسی و اقتصادی از آن شنیده شده است. ببینیم نگاه و برداشت مردم و مصرف کنندگان بنزین از این طرح چیست؟
جلوهها و اثرات مثبت:
«نکته مثبت سهمیه بندی بنزین این است که بار ترافیکی را به شدت کم کرده و دیگر این که شیوه درست رانندگی رعایت میشود. آن شیوه رانندگی مارپیجج و بدجور که رانندهها بین دو خط می رفتند، الان بخاطر مصرف کمتر بنزین دیگر دیده نمیشود.»
«هر بحرانی مزیتهای خود را دارد! ترافیک کاهش پیدا کرده و مردم چون بنزین ندارند، تردد زاید نمیکنند.»
«مردم دارند عادت میکنند به صورت بهینه از سوخت استفاده کنند. در شرکت ما قبلا چهارنفر، چهار ماشین میاوردند اما الان با یک ماشین رفت و آمد میکنند.»
« شیوه مصرف ما خیلی خیلی غلط است و مردم بلد نیستند چگونه انرژی را مصرف کنند. شاید این به دیگران طرز مصرف درست را یاد بدهد.»
«برای هیچکس خوب نباشد، برای محیط زیست عالی است. الان پشت چراغ قرمز من تازه می بینم ماشین ها خاموش میشوند و دوباره استارت میخورند. این در ایران رسم نبود و همه ده دقیقه پشت چراغ قرمز، ماشین را روشن نگه میداشتند.»
نکات منفی و دردسرزا:
«الان تاکسیها برای مسیرهای کوتاه صدتومانی و دویست تومانی، مسافر سوار نمیکنند. فکر میکنند ارزش ترمز کردن و مصرف بنزین را ندارد، دقیقا مسافرهای دربستی بالای دو سه هزار تومان را سوار می کنند. مسیرهای ساده دیگر تاکسی گیر نمیآید. بار مترو خیلی زیاد شده اما مترو کشش ندارد...»
«بستراجتماعی برای این طرح آماده نبود. وسایل نقلیه عمومی که همه جای دنیا مردم را جابجا میکنند اینجا وجود ندارد. در ایستگاه متروی درشت که خط تهران را به کرج وصل میکند، دو روز قبل ترافیکهای یک ساعته، دو ساعته بوده و مردم نتوانسته اند جابجا شوند. هجوم به مترو زیاد شده و ازدحام است.»
«الان وسیله نقلیه عمومی کم است و مردم دچار مشکل اند. هزینه آژانس و باربری ها هم زیاد شده است.»
«فکر کنم نرخ آژانس ها، حدود ۲۰ درصد بالا رفته است.»
«برای ماشینهایی که گازسوز هستند، جایگاه گاز کم است و اکثرا در صف میمانند تا گاز بگیرند. ماشینهای دیزلی از دوران پیش از انقلاب زیاد است و مصرف شان خیلی بالاست. ماشین های دهه شصت و هفتاد سوخت بالایی دارند.»
تقلبها و تخلفها:
«خیلیها مثل کوپن فروشها کنار خیابان میایستند و بیمحابا فریاد می کشند که پنجاه هزارتومان! میگویند با شما به پمپ بنزین میاییم، وقتی بنزین زدید و مطمئن شدید که کارت درست است، پنجاه هزار تومان بدهید و کارت جعلی را بگیرید.»
«بعضی پمپ بنزینیها، کارتهای مردم را که جا میماند برای فروش بنزین آزاد استفاده میکنند. البته این مقطعی است و این کارتها که باطل شوند، دیگر امکان این را ندارند.»
«وانتیها، ۸۰۰ لیتر سهمیه بنزین دارند، اما وانتهای قراضهای هستند که اصلا کار نمیکنند و قیمتشان شده ۵۰۰ میلیون تومان. میروند این وانت ها را میخرند گوشه خانه میگذارند و از سهمیهاش استفاده میکنند. دولت نظارت نمیکند که آیا این وانتها کار میکنند یا نه...»
دلایل و شروط موافقت با طرح:
«من تازه دارم یاد میگیرم چگونه از انرژی استفاده کنم. مثلا دارم برنامه ریزی میکنم برای مسافرت رفتن. همینطوری تصمیم نمیگیرم فردا راه بیفتم. نه این که هروفت دلم خواست وسط هفته راه بیفتم بروم شمال. این با بنزین اضافه شدنی است اما با بنزین سهمیه بندی شده، نه!!!»
«زمینه های رفت و آمد مردم را اگر مثل آلمان فراهم کنند، من یکی اصلا حاضر نیستم ماشین از خانه بیرون بیاورم. چه دلیلی دارد من یک نفر هر روز صبح تنهایی سوار یک ماشین شوم و از تهران به کرج بیایم؟»
نگاه سیاسی:
«اولش هر کجا می نشستیم، همه میگفتند ۱۶ پمپ بنزین را آتش زده اند اما کسی که پمپ بنزین آتش میزند، باید بداند که این دوباره از جیب خودش باید نوسازی شود. اولین واکنشها این بود که بله جلوی دولت ایستاده اند. الان هم میشنویم که بله! تبریزیها کارت سوخت را قبول نکرده اند. نرفته اند بگیرند. همه میگویند از تبریزیها یاد بگیرند. به جنبه سیاسی و مقاومتی اش برخی فکرمیکنند.»
تفسیر اقتصادی، سیاسی
«مسئله اساسی بنزین پیش از اینکه یک مسئله اقتصادی باشد، یک مسئله مربوط به گروههای فشار است که این گروهها به تشکیلاتی مانند شبکه های نزدیک به وزارت نفت و سازمانهای امنیتی متصل هستند. به نظر نمیرسد مردم اقداماتی در تخریب یا آتش سوزی پمپ بنزینها کرده باشند بلکه عاملان اساسی را باید در گروههایی دید که منافع ایشان از این بابت ضربه میخورد. اینها گروههایی هستند که به انحای مختلف از قاچاق سوخت به خارج کشور سود میبرند.»