گفت و گو با سهیلا پورگرامی<br>همنشینی موسیقی سنتی و پاپ
۱۳۸۹ مهر ۲۲, پنجشنبهاخیرا کنسرتی در ایران با اجرای گروه آوای مهربانی به خوانندگی و سرپرستی سهیلا پورگرامی اجرا شد. این اجرا را که مبنای آن بر تلفیق موسیقی اصیل ایرانی و موسیقی پاپ بود، بهانهای قرار دادیم با این خواننده به گفت و گو بنشینیم. سهیلا پورگرامی در این گفت وگو علاوه بر شرح فعالیتهای خود به مشکلات و موانعی اشاره میکند که بر سر راه موسیقی بانوان در ایران قرار دارند. علاوه بر این از او دربارهی جایگاه خواننده سرشناس ایرانی، مرضیه، که روز گذشته (۱۳ اکتبر) درگذشت، پرسیدیم.
دویچه وله: خانم پورگرامی، گفتوگو را میخواهیم با فعالیتهای هنری شما شروع کنیم. شما سرپرست و خوانندهی گروه موسیقی «آوای مهربانی» هستید. چگونه وارد عرصهی موسیقی شدید و از کی در این زمینه مشغول هستید؟
سهیلا پورگرامی: من الان حدود ۲۰ سال است که فعالیت هنری انجام میدهم. بههرحال ۲۰ سال پیش موسیقی در کشورمان خیلی ضعیف پیش میرفت، چون امکانات برای پیشرفت وجود نداشت و عموماً در ابتدای کار از فرهنگسراها و اماکن خیریه برای کارهایمان استفاده میکردیم. چون وزارت ارشاد خیلی سخت مجوز میداد. بعد از انقلاب خیلی هنوز برایشان جا نیفتاده بود که بانوان در این عرصه فعالیت کنند. به خاطر همین من در ابتدا، کارم را از فرهنگسراها و خیریهها شروع کردم و بعد از آن، تیمی را که برای بانوان تشکیل داده بودم، به این مراکز میبردم و خیلی بهسختی کار انجام میشد.
بعد از آن، تیمم را که متشکل از پنج نفر بود، تکمیل کردم و کم کم به وزارت ارشاد رو انداختم و کارم را شروع کردم تا مجوز بگیرم. مجوزها هم خیلی راحت نبود. نه بهخاطر این که بخواهند ممانعتی ایجاد کنند، بلکه خیلی جا نیفتاده بود که بخواهند، مخصوصاً به خانمها مجوز دهند. ولی با یکی دو اجرا تقریباً جا افتاد که باید این اتفاق بیفتد. چون هم مخاطبین نیاز به اجرای چنین برنامههایی داشتند، هم این که باید این اتفاق در مملکت ما میافتاد. با اولین مجوزی که از وزارت ارشاد گرفتم، این کار را با سختی و موانعی که وجود داشت، انجام دادیم و مجوز را با خیلی مشکلات و سختی بسیار گرفتیم. در وزارت ارشاد چندین برنامه اجرا کردم و بعد به این نتیجه رسیدم که فعالیت بانوان باید کمی گستردهتر باشد، یعنی متشکل شود از تیم آقایان و خانمها. دلم میخواست که فعالیتام را فرهنگیتر کنم. یعنی گسترش بیشتری داشته باشد. این بود که تیمم را مختلط کردم.
قبلاً شاهد اجراهای گروه آوای مهربانی بودیم که بیشتر برای بانوان، صورت میگرفت. میخواستم در همین زمینه به اجرای اخیرتان اشاره کنم در تالار وحدت که در آن با ترکیب جدیدی ازاعضای گروه روبهرو بودیم.
این تیمی که اخیراً به صورت مختلط اجرای برنامه داشت، در واقع ترکیب خیلی جدیدی بود که بر اساس سلیقهی مخاطب تشکیل شده بود، یعنی در واقع من تیم مختلط سنتی را مخصوصاً با حضور خانمهای خیلی توانمند تشکیل دادم و تیم پاپ و جاز را کنار هم نشاندم. یعنی کسی چنین تیمی را نداشت که مختلط و چند منظوره باشد. با حضور خانمهای نوازندهمان و با حضور آقایان نوازندهی سنتی و پاپ این گروه تشکیل شد. این یک تلفیق خیلی نوینی بود که هیچ کسی این کار را انجام نداده بود و بسیاری از هنرمندان ما آمدند و حضور داشتند و خیلیها هم این را برای ادامه کارشان الگو کردند. من قبل از این کار همین تلفیق زن و مرد را در کنار هم برای موسیقی سنتیام داشتم. خب جوابگو بود، ولی الان به لحاظ این که موسیقی پاپ در مملکت ما قالبش برای مخاطب خیلی جذاب است، میخواستم این کار نو را انجام دهم و موسیقی پاپ و سنتی را کنارهم نشاندم. اجرای خیلی خوبی هم بود.
بهخاطر همین استقبال، دوباره امسال من با همین تیم روی صحنه رفتم و خیلی هم جوابگو بود و استقبال خیلی خوبی شد. یعنی هم جوانها را خیلی جذب کرد، هم از هر سنی مخاطب این کار بودند و استقبال کردند. به هر حال ما باید این راهها را برای پیشبرد موسیقیمان پیدا کنیم. یعنی شما فکر کنید که یک خانم خواننده خیلی دوست ندارد که یک مرد بنشیند بغل دستش، ولی به خاطر این که من در واقع در مملکتم احساس میکنم که باید یک کار فرهنگی بزرگ انجام دهم، تمام این فراز و نشیبهایی را که وجود دارد، همه را به جان میخرم، به خاطر این که حتماً این کار فرهنگی را انجام دهم. حالا یا حمایت میشویم یا حمایت نمیشویم، دوست داریم که در مملکتمان این کار را انجام دهیم.
در واقع علت همکاری شما با آقای پدرام درخشانی هم شاید به نوعی به خاطر این تلفیق موسیقی بوده و هم بهخاطر حضور مردان که مسائل مربوط به مجوز هم حل شود.
بله. البته کار آقای درخشانی خیلی کار پرقدرتی است و چیدهمان ترکیب این موسیقی آن قدر روی برنامه و اصول است که این که فقط من سه تا مرد را داشته باشم، مطرح نبوده است.
خانم پورگرامی، گروه شما متأسفانه در جشنوارهی موسیقی بانوان حاضر نشد. فکر میکنید علت پذیرفته نشدن چه بوده، با توجه به این که نوازندگان جوان و بسیار حرفهای هم در گروه شما هستند که با گروههای دیگر هم همکاری میکنند؟ وقتی گروه شما برای موسیقی بانوان کار میکند و اعضایش همه حرفهای هستند، چه دلیلی میتواند داشته باشد که حضور نداشته باشید؟
من پارسال در جشنواره خودم با گروه «حنانه» شرکت کردم. آقای کامران همتپور در گروه حنانه بودند که کارشان کار مقامی بود و تنبورنواز بودند. یک کار خیلی مشکل مقامی بود. من خودم شرکت داشتم و نه بهعنوان سرپرست گروه، بلکه بهعنوان خواننده گروه شرکت کردم. به لحاظ این که بچههای خیلی توانمندی در تیمم دارم و به خاطر اینکه شرکت در جشنواره برای من یک هویت است و خیلی مهم، در آنجا حاضر شدم. ولی چون دستمزدی در جشنوارهها نمیدادند و خیلی حمایت خوبی نمیشد، من فقط خواستم حضور خودم را نشان دهم و بچهها هم گفتند که اگر دستمزدی در کار نباشد، لزومی ندارد که ما کار کنیم. و این بود که کار نکردند. اصلاً به طور کلی خیلیها پارسال کار نکردند. شرایط مناسبی بهوجود نیامد. من ولی به گروهها و به تیمهای خانمها میگفتم که مطمئن باشید که اگر بخواهید از صحنه کنار بروید ، حتماً سالهای بعد هم همین اتفاق خواهد افتاد. باید فعالیت داشته باشیم و همدیگر را حمایت کنیم تا حضورمان در قالب موسیقی مخصوصا موسیقی بانوان کمرنگ نشود.
استقبال فعلی جوانها از موسیقی سنتی، بهویژه در بین بانوان چه گونه است. الان کلاسهای آموزش موسیقی در چه وضعیتی هستند؟
در رابطه با برنامهی اجرای موسیقی سنتی حتماً باید تحول یا یک نوآوریای باشد که جوانهای ما را جذب کند. من بهخاطر همین که میخواستم موسیقی سنتی ما تکاملش و جذابیتش بیشتر شود، یک گروه پاپ را نشاندم کنار گروه سنتی که جوانها بیشتر جذب شوند. مثلاً بعضی از جوانهای ما خیلی دوست دارند این فعالیت را ادامه دهند، ولی به آینده فکر میکنند و میبینند که به هر تیمی که بخواهند بروند، خیلی جایی برایشان نیست. الان تعداد نوازندههای توانمند ما محدود شده است. یکسری از نوازندههای خانم و آقایمان محدود شدهاند، که اینها توانمند هستند و میروند توی تیمها کار میکنند. در مورد آموزشگاهها باید گفت که هنوز فعالیتشان پابرجاست، ولی من خودم احساس میکنم که خیلی رنگ و لعابی مثل قدیم ندارد. ما باید خیلی تلاش کنیم. هنوز نوعی بلاتکلیفی داریم و امیدواریم که این بلاتکلیفی از بین برود. برای حفظ هویت خانمها، هویت نوازندهها، گروهها و اجراها خیلی تلاش میکنیم.
با توجه به این که موضوع بحثمان به وضعیت موسیقی بانوان هم در ایران کشیده شد و در این مورد صحبت کردیم، خوب است که گفت و گو را با یادآوری خبر درگذشت، خواننده سرشناس ایرانی، مرضیه، در روز گذشته خاتمه دهیم. شما بهعنوان یک خواننده که خودتان سالهاست مشغول کار موسیقی و خوانندگی هستید، جایگاه ایشان را در موسیقی سنتی ایرانی چه گونه ارزیابی میکنید؟
ما واقعاً همانند خانم مرضیه و دلکش کسی را نداشتیم که بخواهیم جایگزین اینها کنیم. من به داستان زندگی شخصیشان کاری ندارم، ولی واقعاً ما کسی را مانند خانم مرضیه اصلاً نداشتیم که در این سن در آن حد از وسعت صدا و نوآوری باشند. هنوز خیلی از ما داریم تقلید کارهای ایشان را میکنیم. خیلیها حتی از آقایان افتخاری، اصفهانی و خیلی از آدمهای بزرگ موسیقی ما دارند از ایشان تقلید میکنند و خانمها هم همینطور. و اینها تا ابد جاودانه خواهند بود، چون یاد و خاطرهشان و آثاری که باقی گذاشتهاند، جاودانه است. میبینیم که مردم با یاد و خاطرهی اینها هنوز لذت میبرند و ما وقتی یک قطعه از کار اینها را که میخوانیم، برایمان کلی لذتبخش است. در واقع برای مردم خیلی مفرح و یادگار خیلی از خاطرات دیرینشان است و متأسفانه ما چنین کسانی را از دست میدهیم. امیدواریم که بتوانیم واقعاً کوچکترین قدمی از قدمهای اینها برداریم. متأسفانه آهنگسازهایی که در آن زمان بودند، کسانی که در آن زمان فعالیت میکردند، الان ما چنین کسانی را نداریم و واقعاً آن خوانندهها در کنار آن آهنگسازها ترکیب خیلی خوبی میشدند.
یکی ازمسائل مهم ما نداشتن بودجه و هزینههای سنگین تنظیمکننده و آهنگسازها است و حتی نوازندهها، و آن قدر الان اینجا مسأله مهم شده است، که مجبور هستند گروهها فقط کار تقلید را اکثراً انجام دهند. من شخصاً میگویم تقلید بس است، باید ما نوآوریهای خودمان را انجام دهیم. به خاطر همین من با آقای پدرام درخشانی کار کردم. این نوآوری که در کارم شد، خیلی متفاوت است با کارهایی که مردم در این مدت دیده بودند. به خاطر همین خیلی هم جوابگو بود.
کاوه بهرامی
تحریریه: یلدا کیانی