با تولید فیلمهای "فاخر" کدام جیبها پر شدند؟
۱۳۹۳ دی ۱۵, دوشنبهبیشتر محصولاتی که به نام "فیلم فاخر" به روی پرده میروند، با شکست تجارتی مواجه میشوند. پرسش این است: چرا با صرف بودجههای هنگفت محصولاتی تولید میشوند که نه عامه تماشاگران را راضی میکنند و نه منتقدان و روشنفکران را؟
در بیست سال گذشته دهها میلیارد تومان از خزانه ملی یا همان "بیت المال" برای تولید فیلم های "فاخر" خرج شده، اما حتی یکی از این فیلمها با استقبالی شایان از سوی سینمادوستان روبرو نشده است. این گونه فیلمها از بهترین امکانات تبلیغی و نمایشی برخوردار شدند و در جشنوارههای دولتی همواره بیشترین جایزهها را از آن خود کردند.
تولید "فیلم فاخر" از آغاز با انگیزههایی ناسالم شروع شد، پس نمیتوان از عملکرد آن سلامت و شفافیت انتظار داشت. آماری دقیق از مقدار هزینه و میزان فروش و سود و زیان این فیلمها در دست نیست. تنها از آگاهیها و آمارهای پراکنده میتوان دریافت که در ده سال گذشته پول هنگفتی بر باد رفته و ثروت بیحسابی تلف شده است.
بنا به آماری نه چندان دقیق و کامل که در سایت خبرگزاری کارگری (ایلنا) آمده، میتوان به گوشهای از فاجعه پی برد. بنا به گزارشی در سایت یادشده، در تولید تنها ۹ "فیلم فاخر" حدود ۴۰ میلیارد تومان خرج شده و فیلمها روی هم کمتر از ۵ میلیارد تومان فروش داشتهاند، یعنی به طور متوسط به میزان ۱۲ و نیم درصد از مقدار هزینه تولید. باید تأکید کرد که هر فیلمی باید حداقل دو تا سه برابر فروش کند تا بتواند هزینه اولیه را برگرداند.
سینمای ایران در آستانه ورشکستگی کامل
تولید فیلمهای فاخر با بودجههای کلان در شرایطی صورت میگیرد که به علت سیاستهای غلط، کار سینمای ایران به ورشکستگی کشیده است. در زمان دولتهای نهم و دهم سینمای خصوصی و مستقل ایران ضربههای سختی متحمل شد که مهمترین علت آن کمبود تماشاگر است.
رغبت مردم به تماشای فیلم سخت فروکش کرده و فروش فیلمها به شدت پایین آمده است. در اکران عمومی، غیر از چند فیلم انگشتشمار، سایر فیلمها با زیان آشکار روبرو هستند.
در سال جاری ( ۱۳۹۳ ) حتی فیلم پرفروشی مانند "شهر موشها" نتوانست به سوددهی برسد. امروزه سرمایهگذاری در سینما کمترین امنیتی ندارد و بسیاری از تهیهکنندگان بخش خصوصی ورشکسته هستند.
"انجمن تهیهکنندگان سینما" شهریور ۱۳۹۱ در بیانیهای فشارها و محدودیتهای سیاسی را عاملی دانست که میتواند به "تعطیل بخش خصوصی سینمای ایران در درازمدت منجر شود." به گفته آنها این تضییقات باعث میشود که تولید فیلمهای جذاب و مردمپسند ناممکن شود.
به خاطر نبودن سالنهای کافی، بسیاری از فیلمها اساسا به روی پرده نمیروند. دولت به گشایش سالنهای بیشتر تمایلی نشان نمیدهد و شرایط به گونهای نیست که بخش خصوصی به سرمایهگذاری برای تأسیس سالنهای تازه ترغیب شود. در همین حال مدیران بسیاری از سینماهای خصوصی که از پس تجهیز سالنها و تامین هزینههای جاری برنمیآیند، قصد دارند سینماهای خود را تعطیل کنند.
در آذرماه ۹۱ سینماداران تهران و شهرستانها در مقابل "انجمن سینماداران" اجتماع و اعلام کردند اگر چارهای اندیشیده نشود، آنها سالنهای خود را به علت ضرردهی تعطیل خواهند کرد.
برخی از مدیران سینماها برای تأمین حداقل هزینهها، از ناچاری به ابتکارهایی مانند نمایش فوتبال در سینماها دست زدند، اما این تلاش نیز به خاطر مخالفت نیروی انتظامی به علت "به خطر افتادن شئونات اسلامی" به نتیجه نرسید.
"ضرورت تولید فیلم فاخر"
برخی از محافل دولتی و نهادهایی بانفوذ در حاکمیت مدافع تولید فیلمهای فاخر هستند. به نظر آنها کشوری که به حفظ و بزرگداشت ارزشهای دینی و فرهنگی خود پایبند است، باید بدون چشمداشت سود مالی در این زمینهها سرمایهگذاری کند.
با این توجیه بود که مجلس برای تولید فیلمهای "ارزشی" ردیف بودجهای تعیین کرد. از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۱ "مستقل از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی" دهها میلیارد تومان برای تهیه فیلمهای "فاخر" اختصاص یافت.
از میزان دقیق بودجهها آمار روشنی در دست نیست، اما روشن است که بر گرد سفرهای "پربرکت" خیلی از عوامل "خودی" حلقه زدند. میلیاردها تومان از خزانه ملی به حساب تهیهکنندگانی واریز شد که برای "فیلم فاخر" کیسه دوخته بودند. سرمایهای هنگفت به دفترها و محافلی سرازیر شد که یا به کل با سینما بیگانه بودند یا اگر علاقهای داشتند، تنها به خاطر نفع مالی بود.
روشن است که وقتی معیار انتخاب "رانت و رابطه" باشد، و نه صلاحیت و کاردانی، هیچ فیلم پرمایه و جذابی ساخته نمیشود. بدین ترتیب دهها فیلم بیکیفیت و سفارشی ساخته شد که به گفته یک سینمادار، مردم پس از ده دقیقه تماشای آنها از سالن خارج میشدند.
بزرگداشت "ارزشهای فرهنگی"
کسانی که از این خوان یغما سهمی بردهاند، اشکالی نمیبینند که از "بیت المال" برای تولید این گونه فیلمها خرج شود. تهیهکنندهای عقیده دارد: «قرار نیست سرمایه فیلمهای فاخر برگردد. تمام کشورهای اروپایی و امریکایی که دارای قدمت زیادی نیستند با ساخت یکسری فیلمها برای خود قدمت تاریخی درست میکنند. اما ایران هیچ سرمایهگذاری برای زنده نگه داشتن قدمت تاریخی خود نکرده است و باید در مورد دورههای مختلف تاریخ فیلم ساخته شود و در آرشیو نگهداری شود.»
این تهیهکننده ذکر نکرده است که در کدام کشور غربی فیلمهای چرند و بیمایه، تنها برای "نگهداری در آرشیو" تولید شده است.
امیر سماواتی، از تهیهکنندگان مستقل، ادعای دفاع از "ارزشهای فرهنگی" را تنها توجیهی برای سهمگیری از مزایای مالی دانسته میگوید: «این گونه فیلمسازان با بودجههای زیاد و دستمزدهای غیرطبیعی فیلم میسازند و دلیل این اتفاق آشنایی و دوستی با دولت است.»
پوران درخشنده، سینماگری که بودجه فیلمهای ارزشمند خود را با دشواری فراهم میکند، میگوید: «اگر کسی چنین فیلمهایی را کمک به فرهنگ کشور میداند، از جیب خود برای ساخت آن هزینه کند. دولت نباید سرمایههای کلان را اینگونه هدر دهد.»
محمدحسین فرحبخش، از تهیهکنندگان بخش خصوصی، به "خبرگزاری ایلنا" گفته است: «مسئولان دولتی که از بیتالمال حاتمبخشیمیکنند، بیتقوا هستند که پول مردم محروم را بالا میکشند.» او افزوده است: «هیچکدام از این فیلمهای میلیاردی حتی برای خانواده سازندگان هم قابل دیدن نیست. اینها شویی است که دولت و نهادهای خاص برای به باد دادن پول بیتالمال راه انداختهاند.»
این تهیهکننده میگوید: «با هزینهای که برای فیلمهای "راه آبی ابریشم" و "استرداد" شد؛ میتوانستیم مجموعهای با ۵ سالن سینما بسازیم که همه از آن سالنها استفاده کنند.»
یادآوری میشود که دو فیلم یادشده روی هم بیش از ۱۲ میلیارد تومان هزینه داشتند و تنها حدود یک میلیارد تومان به فروش رسیدند.