گفتو گو با علی قمصری آهنگساز و نوازندهی تار
۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبهعلی قمصری از جمله آهنگسازان و نوازندگان پرکار در عرصه موسیقی اصیل ایرانی است. این نوازندهی جوان سرپرستی گروه و آهنگسازی آلبوم «نقش خیال» با صدای همایون شجریان را برعهده داشته است. «آب، نان و آواز» نیز عنوان اثر دیگری است از علی قمصری که با خوانندگی همایون شجریان روانهی بازار موسیقی شد. آهنگسازی برای ارکستر سازهای زهی و همکاری با ارکسترهای غیر ایرانی به طور نمونه ارکستر مولتی کالچرال کانادا از جمله فعالیتهای هنری علی قمصری است. علی قمصری در گفتو گویی با دویچه وله از اجراهای پیش رو و همچنین کنسرت اخیرش با همایون شجریان و اجرای «برفخوانی» با صدای محمد معتمدی میگوید:
دویچه وله: آقای قمصری، شاید بهتر باشد گفتو گو را با فعالیتهای هنری شما شروع کنیم. شما آهنگساز و نوازندهی تار هستید. از چه زمانی وارد عرصهی موسیقی شدید و نزد کدامیک از اساتید، موسیقی را فرا گرفتید؟
علی قمصری:
من از اول راهنمایی، یعنی حدود ۱۰یا ۱۱ سالگی بود که موسیقی را به طور جدی در مدرسهی عالی موسیقی شروع کردم و آنجا با ساز تخصصی تار و ساز اجباری پیانو موسیقی را ادامه دادم و زمانی که ۱۵ یا ۱۶ ساله بودم، گروه «سرمد» را با ارکستر بزرگ تشکیل دادم. در کنارش گروه دیگری هم بود به اسم گروه «ناوک» با سازبندی کاملا ایرانی. با تشکیل این دو گروه کار جدی من در زمینهی اجرا آغاز شد و بعد هم که آلبوم «نقش خیال» را با صدای آقای شجریان و هنرنمایی گروه سرمد در جشنوارهی «جوان» کار کردیم که گروهما مقام اول را کسب کرد. فعالیتهای من تا ۱۹ سالگی به همینها خلاصه میشود. ولی از ۱۹ سالگی به بعد بیشتر کنسرت خارج از کشور داشتم و آلبومهای دیگرم را منتشر کردم. در واقع پرکارتر شدم. ولی میشود گفت حرکت اصلیای که توانست من را کمی رو به جلو سوق دهد، آلبوم «نقش خیال» بود که اتفاق مهمی در موسیقی بود.ساز تخصصی شما تار است. نوازندگی این ساز را نزد چه اساتیدی فرا گرفتید؟
من اگر بخواهم اسم معلم اصلیام را بگویم، باید به معلمی اشاره کنم که با او در مدرسهی موسیقی ساز تار را کار میکردم. ایشان آقای محمدرضا ابراهیمی بودند. بیشترین زمانی که من با استادی کار کردم، با ایشان بود.
که الان در گروه «شهناز» با استاد شجریان کار میکنند.
دقیقاً.
قبل از این که در مورد کنسرت اخیر شما با همایون شجریان صحبت کنیم، میخواستم کمی در مورد کنسرت پیشتری که داشتید با عنوان «برف خوانی» توضیح دهید. اصلا چرا این عنوان برای این کنسرت انتخاب شده بود؟
کنسرت دو بخش داشت. در بخش اول من روی گفتو گوی بین موسیقی غربی یا بهتر بگویم موسیقی اروپایی و موسیقی ایرانی متمرکز بودم. سعی کرده بودم که این گفتو گو در محتوا باشد و از تعامل و اشتراکاتی که بین موسیقی کلیسایی و مقامهای ایرانی وجود داشت، تا حد امکان استفاده کنم. اسم این بخش «برخوانی» بود که سازبندیاش تار و کوارتت غربی، همراه با یک خواننده بود. در بخش دوم روی شعر زیبای اخوان ثالث کار کرده بودم با نام «برف میبارید». ولی این پارت دوممان را که با سازبندی کاملاً ایرانی بود، یک ارکستر بزرگ تشکیل میداد. من از تلفیق این دو اسم استفاده کردم. چون میخواستم یک عنوان برای کل مجموعه پیدا کنم، برای همین برخوانی و برف میبارید را تبدیل به برفخوانی کردم.
در واقع عنوانی برای هر دو بخش از کنسرتتان.
دقیقاً، و این اسم با حال و هوای کنسرت و با حال و هوای اجتماعی هم میخواند و من با این کلمه احساس راحتی میکردم.
در همین اجرا هم بیشتر قطعات به صورت ارکسترال تنظیم شده بود. علاقهی شما بیشتر به اجرای با ارکستر است یا با سازهای ملی؟ و یا تلفیقی از هر دو؟
من در شرایط مختلف هر دو را تجربه کردم و دوست دارم. هم به سازبندی بسیار کوچک علاقه دارم که در آن نقش بداههنوازی خیلی مهم است، هم با سازبندیهای بزرگتر که در آنجا دیگر نقش آهنگسازی پررنگتر میشود. من هر دو کار را دوست دارم و در شرایط مختلف و با حال و هوای مختلف، که درگیر آن هستم، تجربهیشان میکنم.
میخواهم به مقدمهی آلبوم «نقش خیال» اشاره کنم که در آن قطعهای در دستگاه نوا اجرا میشود. دستگاه نوا برای کسانی که علاقمند به موسیقی هستند و احیاناً موسیقی کار کردهاند و یا شنوندگان حرفهای موسیقی هستند، آشناست. ولی نوع تنظیم این قطعه با این که در دستگاه موسیقی کلاسیک است، بسیار جذاب و جدید است. انگار در فضای جدیدی اتفاق میافتد. این تجربه و برداشت شخصیتان از این دستگاه است یا این که به یک نوع برداشت شخصی در آهنگسازی رسیدهاید؟ چون این اجرا با کارهای دیگری که در موسیقی سنتی شنیدهایم، متفاوت است.
به طور کلی یکی از اعتقادات محکم من و چیزی که واقعاً به آن در موسیقی پایبند هستم، این است که موسیقی بُعد داشته باشد و یک یا دو بُعدی نباشد. همان طور که ما در سه بُعد زندگی میکنیم، موسیقی هم باید بُعد سوم داشته باشد. یعنی عمق داشته باشد. بنابراین نمیتوانم قبول کنم که موسیقی ایرانی تکصدایی است و قابلیت چند صداییاش را فقط زمانی که با هارمونی موسیقی اروپایی ممزوج میشود میتواند نشان دهد. این را نمیتوانم قبول کنم و بنابراین سعی کردهام که تا اینجا روی مقامهای ایرانی به صورت چند صدایی ولی با روش کاملاً ایرانی کار کنم. یعنی هارمونی موسیقی اروپایی اصلاً نمیتواند روی موسیقی ایرانی جواب دهد. ولی اثری که شما به آن اشاره کردید، یکی از نمونههای این کار است که سعی کردم در آن با چند صدایی موسیقی ایرانی کار کنم.
به کنسرت اخیر شما با گروه «همنوازان حصار» که همایون شجریان خوانندگی آن را برعهده داشت، بپردازیم. شما این کنسرت را پیشتر هم اجراء کرده بودید، ولی این بار با استقبال خوبی روبهرو شد. در واقع فکر میکنید این نوع آهنگسازی شماست که این رنگ و فضای جدید را در موسیقی سنتی ایجاد و مخاطبانش را هم پیدا کرده است، یا حضور همایون شجریان موثر بوده است؟
کاملاً درست است. حضور ایشان حتماً تأثیرگذار بوده و بههرحال در ژانرهای دیگرهم هنرمندان دیگر مخاطبان خاص خودشان را دارند و این طور نیست که مثلاً در کاری که من انجام میدهم، مخاطب به این شکل مشتاق است. بله، درست میگویید. حضور ایشان برای جذب مخاطب خیلی تعیینکننده است، اما توانایی نوازندگی اعضای گروه حصار و همینطور چارچوبهایی که تا حدودی شکسته شدهاند، در این کار و در این مجموعه، موثر بوده است. به اعتقاد من ما توانستیم یک برنامهی منسجم را روی سن ببریم و مخاطبانمان هم تاکنون راضی بودهاند.
البته منظور من از این سئوال بیشتر این بود که بههرحال موسیقی سنتی در آن فرم که تا امروز عرضه شده است، در نسل جوان مخاطبان خودش را دارد. ولی انواع موسیقیهای دیگری هم هست که شاید بتوان گفت سلیقهها بیشتر به سمت آن موسیقیها است. به طور نمونه گروه رستاک هم هست که تمرکزش را روی آهنگهای محلی و فولکلر گذاشته و با استقبال خوبی هم روبرو بوده است. به نظر شما این نوع فضایی که از طریق این کارها ایجاد میشود، چه قدر در جذب مخاطبان جوان برای موسیقی سنتی تأثیر دارد؟
اتفاقاً جالب است. چند روز پیش بود که داشتیم با آقای همایون صحبت میکردیم. خیلی برایمان جالب بود که مخاطبانمان بیشتر از نسل جوان هستند. معمولاً موسیقی کلاسیک یا سنتی هر کشوری مخاطبانش، میانگین سنی دیگری دارند. ولی برای ما خیلی جالب بود که مخاطبان ما بیشتر جوان هستند. همان طور که گفتم این ساختارشکنی که در این کارها وجود دارد، خیلی مؤثر بوده که راجع به کار صحبت شود. به اعتقاد من این کار تا الان موفق بوده است.
شما با ارکستر مولتی کالچرال کانادا هم قرار است همکاری کنید یا احیاناً برایشان قطعاتی بنویسید آن را تا پایان سال ضبط و منتشر کنید. لطفاً راجع به این همکاریتان هم توضیح دهید که قطعاً باید کار با ارکستر کانادا جالب باشد.
من تاکنون دو سفر به کانادا داشتهام که یکبار در اجرایی که آنجا داشتم با رهبر این ارکستر آشنا شدم. از طریق آقای علی رزمی بود که من با این ارکستر آشنا شدم و سر تمریناتشان رفتم. ماحصل آشناییمان این بود که قرار شد من یک مجموعهی ۲۰ دقیقهای برای این ارکستر تهیه کنم. در این قطعات از سازهای ارکستر سمفونیک بهاضافهی سازهای ملل که شامل طبلای هندی است و به طور کلی سازهای شاخص کشورهای مختلف استفاده میشود. در حال حاضر روی این قطعهی ۲۰ دقیقهای کار میکنم که احتمالاً دو ماه دیگر و شاید سه ماه دیگر توسط این ارکستر تمرین میشود و اجرایاش هم فکر میکنم شش ماه دیگر باشد.
در واقع کار بعدی که از شما خواهیم دید، جدا از ضبط موسیقی با این ارکستر، احتمالاً این اجرای مشترکخواهد بود، حالا یا در کانادا یا در ایران.
شاید در این قطعه من خودم ساز نزنم. شاید از آقای علی رزمی خواهش کنم که پارت تار را اجرا کنند. سفر به کانادا ساده نیست. کلاً سفر کار راحتی نیست و ممکن است من خودم نتوانم در این اجرا حضور داشته باشم. منتهی با آهنگسازیام با آنها در قالب آهنگساز همکاری خواهم کرد.
کاوه بهرامی
تحریریه: یلدا کیانی
برای شنیدن گفتو گو با علی قمصری و همچنین بخشهایی از آلبوم «نقش خیال» و «آب، نان و آواز» با صدای همایون شجریان بر روی لینک پایین صفحه کلیک کنید.